سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیلوفر آبی‌

چقدر خوبه تو رو دارم
چقدر خوبه که اینجایی
تویی معنای دوست داشتن
تو که بی وقفه زیبایی

با تو آرومو خوشبختم
با تو سرشارم از شادی
تو رویایی ترین عشقه
همه عالم رو بهم دادی

همش لطف خدا بود که
به این دیوونه دل بستی
برای من بهشت یعنی
همونجایی که تو هستی!

چقدر خوبه تو رو دارم
چقدر خوبه که اینجایی
تویی معنای دوست داشتن
تو که بی وقفه زیبایی


همه مبهوت اینن که
چه همرنگو هم آوازیم
ما با این عشقممون داریم
هزار افسانه میسازیم

خدا از معنی قبله
ت
ا لبخندت واسم پل زد
 روزی هزار دفعه باید
به لبخندای تو زل زد

چقدر خوبه تو رو دارم
چقدر خوبه که اینجایی
تویی معنای دوست داشتن
تو که بی وقفه زیبایی

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 96 مهر 12 :: 12:7 صبح ::  نویسنده : فرناز

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست 

حتی گره اخم خدا واشدنی نیست


از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد

از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست


من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود

من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست


آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار

رویای قشنگیست و اما شدنی نیست


از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم

اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست


پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر،

با وصله و اصرار و دعا... ما شدنی نیست

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 96 مهر 2 :: 1:13 صبح ::  نویسنده : فرناز

تُو عَطرِ

کُدام خُوشبوتَری? گُل جَهانے؟





 ?ِہ هَرجآ مے نِویسَمَت

 شُکوفِہ مے دَهے.....

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 96 تیر 13 :: 7:48 عصر ::  نویسنده : فرناز

فاصله درد میان من و توست

باید این فاصله ها را کم کرد

باید از بعد مکان خارج شد

و چنین اندیشید:

که تمام دنیا در همین یک قدمیست

معتقد باید بود

که میان من و تو فاصله گر هست هنوز

دلمان نزدیک است

و به هم قول دهیم

هر چه هم دور شویم

من و تو فاصله را حس نکنیم






موضوع مطلب :
چهارشنبه 96 تیر 7 :: 3:32 صبح ::  نویسنده : فرناز

برای دوست داشتنت

محتاج دیدنت نیستم...

اگر چه نگاهت آرامم می کند

محتاج سخن گفتن با تو نیستم...

اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

اگر چه برای تکیه کردن ،

شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!

دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم 

دوست دارم بدانی ،

حتی اگر کنارم نباشی ...

باز هم ،

نگاهت می کنم ... 

صدایت را می شنوم ... 

به تو تکیه می کنم

همیشه با منی ،

و همیشه با تو هستم، 

هر جا که باشی!......

 





موضوع مطلب : شعر نو, ناشناس
پنج شنبه 96 خرداد 4 :: 1:3 صبح ::  نویسنده : فرناز

ابری نیست.

بادی نیست.

می نشینم لب حوض:

گردش ماهی ها، روشنی،من، گل، آب.

پاکی خوشه زیست.

مادرم ریحان می چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی هایی تر.

رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط.

نور در کاسه مس،چه نوازش ها می ریزد!

نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می آرد.

پشت لبخندی پنهان هر چیز.

روزنی دارد دیوار زمان، که از آن،چهره من پیداست.

چیزهایی هست ،که نمی دانم.

می دانم ،سبزه ای را بکنم خواهم مرد.

می روم بالا تا اوج،من پر از بال و پرم.

راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم

من پر از نورم و شن.

و پر از دار و درخت.

پرم از راه، از پل، از رود، از موج.

پرم از سایه برگی در آب:

چه درونم تنهاست!


سهراب سپهری

 





موضوع مطلب : سهراب سپهری, شعر نو
چهارشنبه 96 خرداد 3 :: 6:45 صبح ::  نویسنده : فرناز

« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!

 

در دل مردم عالم – به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.

تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو

فریدون مشیری





موضوع مطلب : فریدون مشیری, شعر نو
چهارشنبه 96 خرداد 3 :: 1:11 صبح ::  نویسنده : فرناز

شاعر تو را دید و غم خود باز یادش رفت

شعر کبوتر با کبوتر باز .... یادش رفت

پرواز گیسوی رهایت را کبوتر دید

شرمنده شد از کار خود ، پرواز یادش رفت

چشمان تو مانند دریایی جدا از هم

موسی تو را وقتی که دید اعجاز یادش رفت

عطر تنت خوش بو تر از باغ ارم ... حافظ

با عطر تو مجنون شد و شیراز یادش رفت

حتی بنان از دوریت دلتنگ و محزون است

بغضی گلویش را گرفت .... آواز یادش رفت


محسن شیخی

 





موضوع مطلب : محسن شیخی
سه شنبه 96 خرداد 2 :: 11:13 عصر ::  نویسنده : فرناز

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است 


فاضل نظری




موضوع مطلب : فاضل نظری
شنبه 96 اردیبهشت 30 :: 9:21 عصر ::  نویسنده : فرناز

 درس هندسه

نخست عشقی ست سبز

وعشق، درقلب سرخ

وقلب، در سینه یِ پرنده ای می تپد

که با دل و عشق خویش

                         همیشه را خرّم است.

پرنده بر ساقه ایست

وساقه بر شاخه ای

درخت در بیشه ای

وبیشه در ابر ومِه

      وابر و مِه گوشه ای زعالم اعظم است.

کنون به دست آورید

مســـاحت عشــــــق را

                که چنـــدها برابر عــــالم است.

 

 

محمدرضا شفیعی کدکنی

 





موضوع مطلب : شفیعی کدکنی, شعر نو
شنبه 96 اردیبهشت 30 :: 9:5 عصر ::  نویسنده : فرناز
1   2   3   4   5   >>   >