نیلوفر آبی
میکشد مرغ شباهنگ خروش میرود ابر و یکی سایه انبوه و سیاه نرم و خاموش فرو میخزد از گوشه بام آه دردیست در آن اختر لرزنده که گاه کورسو میزند و میشود از دیده نهان وز نهیب نفس تیره شام میکشد مرغ شباهنگ فغان آه ای مرغ شباهنگ خموش بس کن این بانگ و خروش بشکن این ناله پرسوز و گداز بشکن این ناله که آن مایه ناز تازه رفته ست به خواب آری ای مرغک اندوه پرست بس کن این شور و شتاب بس کن این زمزمه، او بیمار است هوشنگ ابتهاج موضوع مطلب : هوشنگ ابتهاج, شعرنو, اندوه آمار وبلاگ بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 143341
آخرین مطالب نویسندگان حسین (13)
|
|