سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیلوفر آبی‌

می‌کشد مرغ شباهنگ خروش

می‌رود ابر و یکی سایه انبوه و سیاه

نرم و خاموش فرو می‌خزد از گوشه بام

آه دردی‌ست در آن اختر لرزنده که گاه

کورسو می‌زند و می‌شود از دیده نهان

وز نهیب نفس تیره شام

می‌کشد مرغ شباهنگ فغان

آه ای مرغ شباهنگ خموش

بس کن این بانگ و خروش

بشکن این ناله پرسوز و گداز

بشکن این ناله که آن مایه ناز

تازه رفته ست به خواب

آری ای مرغک اندوه پرست

بس کن این شور و شتاب

بس کن این زمزمه، او بیمار است


هوشنگ ابتهاج


اندوه




موضوع مطلب : هوشنگ ابتهاج, شعرنو, اندوه
دوشنبه 96 اردیبهشت 25 :: 1:43 صبح ::  نویسنده : فرناز

وای باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه
کسی نقش تو را خواهد شست؟

 آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رویای فراموشیهاست
خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشیهاست
من شکوفایی گل های امیدم را در رویا ها میبینم
و ندایی که به من میگوید
گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن میبیند

مهر در صبحدمان داس بدست
خرمن خواب مرا میچیند
آسمانها آبی
پر مرغان صداقت آبیست
دیده در آینه صبح تو را میبیند
از گریبان تو صبح صادق
می گشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاس منی
تو چنان شبنم پاک سحری
نه
از آن پاک تری
تو بهاری
نه بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ بهارانم تو

حمید مصدق

 

تو گل سرخ منی




موضوع مطلب : حمید مصدق, شعرنو
دوشنبه 96 اردیبهشت 25 :: 1:34 صبح ::  نویسنده : فرناز

تو بمان با من تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب

من فدای تو به جای همه گلها تو بخند

اینک این من که به پای تو درافتادم باز

ریسمانی کن از آن موی دراز

تو بگیر

تو ببند

تو بخواه

پاسخ چلچله ها را تو بگو

قصه ی ابر هوا را تو بخوان

تو بمان با من تنها تو بمان

در دل ساغر هستی تو بجوش

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است

آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش

 


فریدون مشیری


 





موضوع مطلب : فریدون مشیری, شعرنو
جمعه 91 بهمن 27 :: 11:20 عصر ::  نویسنده : فرناز