نیلوفر آبی
یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب من رو می بره ، کوچه به کوچه باغ انگوری ، باغ آلوچه دره به دره ، صحرا به صحرا اونجا که شب ها پشت بیشه ها یه پری میاد ترسون و لرزون پاش رو می ذاره تو آب چشمه شونه می کنه موی پریشون یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب من رو می بره ته اون دره اونجا که شب ها ، یکه و تنها تک درخت بید ، شاد و پر امید می کنه به ناز ، دستش رو دراز که یه ستاره به چکه مثل یه چیکه بارون به جای میوه اش ، سر یه شاخه اش بشه آویزون یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب منو می بره از توی زندون مثل شب پره با خودش بیرون می بره اونجا که شب سیاه تا دم سحر شهیدای شهر با فانوس خون جار می کشن تو خیابون ها ، سر میدون ها عمو یادگار ، مرد کینه دار مستی یا هشیار ، خوابی یا بیدار مستیم و هشیار ، شهیدای شهر خوابیم و بیدار ، شهیدای شهر آخرش یه شب ماه میاد بیرون از سر اون کوه ، بالای دره روی این میدون رد می شه خندون یه شب ماه میاد...
موضوع مطلب : آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 143502
آخرین مطالب نویسندگان حسین (13)
|
|