نیلوفر آبی
چقدر خوبه تو رو دارم
موضوع مطلب : گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا واشدنی نیست از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار رویای قشنگیست و اما شدنی نیست از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر، با وصله و اصرار و دعا... ما شدنی نیست
موضوع مطلب : سر خود را مزن اینگونه به سنگ قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است فریدون مشیری
دانلود با صدای محمد اصفهانی
موضوع مطلب : سخن عشق کجا بود؟ تو نباشی که
موضوع مطلب : کاش دلتنگی نیز نام کوچکی میداشت
موضوع مطلب : در شب های سرد و تاریک زندگی ات، چه موهبتی است کسی را بیابی، که به تو بگوید: نگران نباش ، عزیزم درستش می کنیم. این یعنی دقیقا همان نوش دارویی ، که تو تشنه آنی. همین یک جمله برایت تمام دنیاست. شب های سرد و تاریک زندگی ات زمانی نیست که تو منتظر باشی کسی تو را به شام دعوت کند برایت هدیه بیاورد ، یا حتی یک بغل پول بلاعوض به تو بدهد. هیچ کدام از این ها ، حالت را ذره ای بهتر نمی کند. زیرا تو فقط منتظری کسی بیاید، کنارت بنشیند، در چشمانت زل بزند، با مهربانی لبخندی بزند تا زیر چشمانش چروک بیفتد و با صدایی آرام و لحنی سرشار از امید و اشتیاق به تو بگوید: نگران نباش عزیزم، درستش می کنیم . نگران نباش عزیزم، درستش می کنیم موضوع مطلب : تُو عَطرِ
موضوع مطلب : می شود در همین لحظه
موضوع مطلب : فاصله درد میان من و توست باید این فاصله ها را کم کرد باید از بعد مکان خارج شد و چنین اندیشید: که تمام دنیا در همین یک قدمیست معتقد باید بود که میان من و تو فاصله گر هست هنوز دلمان نزدیک است و به هم قول دهیم هر چه هم دور شویم من و تو فاصله را حس نکنیم موضوع مطلب :
خانه ای خواهم ساخت "سایه بانش همه عشق زیر پا فرش غرور و حصارش همه تکرار صفا" خانه ای خواهم ساخت آسمانش آبی روشنایش خورشید نور شامش مهتاب برکه آیینه ای از جنس صداقت، آرام دور باید شد از آن خانه ی زرین شما دور باید شد، دور جام هایش سیمین نقره آیینه ای از جنس پلیدی، افسوس زیر پا فرش حریر و حصارش همه از نیزه ی تیز دور باید شد از آن خانه ی ننگین شما دور باید، دور، دور که اگر شهوت ما طمع خانه ی زرین بکند عشق ما خواهد مرد آن صفا خواهد رفت ماه بار خود از این خانه ی ما خواهد بست خانه ای کاین گونه سایه بانش عشق است و حصارش همه تکرار صفاست آسمانش آبی است روشنایش خورشید نور شامش مهتاب عکس ماهش زیبا خفته در برکه ای از جنس صداقت، آرام دور باید بود از حرص و طمع که اگر عشق از این خانه رود خانه ام خواهد سوخت می شوم خانه خراب خانه ای باید ساخت خانه ای خواهم ساخت موضوع مطلب : آمار وبلاگ بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 143297
آخرین مطالب نویسندگان حسین (13)
|
|